معنی باتنبلی حرکت کردن، شلنگ برداشتن تلاطم، متلاطم شدن، شاخه های خشک را زدن، هرس کردن چیدن، زدن (موی وغیره)، دستیاپای کسی را بریدن, معنی باتنبلی حرکت کردن، شلنگ برداشتن تلاطم، متلاطم شدن، شاخه های خشک را زدن، هرس کردن چیدن، زدن (موی وغیره)، دستیاپای کسی را بریدن, معنی fhjfgd pclت lcbj، agj; fcbاaتj تgاzk، kتgاzk abj، aاoi iاd oal cا xbj، ics lcbj ]dbj، xbj (kmd mydci)، bsتdا/اd lsd cا fcdbj, معنی اصطلاح باتنبلی حرکت کردن، شلنگ برداشتن تلاطم، متلاطم شدن، شاخه های خشک را زدن، هرس کردن چیدن، زدن (موی وغیره)، دستیاپای کسی را بریدن, معادل باتنبلی حرکت کردن، شلنگ برداشتن تلاطم، متلاطم شدن، شاخه های خشک را زدن، هرس کردن چیدن، زدن (موی وغیره)، دستیاپای کسی را بریدن, باتنبلی حرکت کردن، شلنگ برداشتن تلاطم، متلاطم شدن، شاخه های خشک را زدن، هرس کردن چیدن، زدن (موی وغیره)، دستیاپای کسی را بریدن چی میشه؟, باتنبلی حرکت کردن، شلنگ برداشتن تلاطم، متلاطم شدن، شاخه های خشک را زدن، هرس کردن چیدن، زدن (موی وغیره)، دستیاپای کسی را بریدن یعنی چی؟, باتنبلی حرکت کردن، شلنگ برداشتن تلاطم، متلاطم شدن، شاخه های خشک را زدن، هرس کردن چیدن، زدن (موی وغیره)، دستیاپای کسی را بریدن synonym, باتنبلی حرکت کردن، شلنگ برداشتن تلاطم، متلاطم شدن، شاخه های خشک را زدن، هرس کردن چیدن، زدن (موی وغیره)، دستیاپای کسی را بریدن definition,